در خلوت و تنهایی هایم به تو می اندیشم

به تو ای مهربانترین مهربانان

به ایامی می اندیشم که با تو

در کنار هم

دست در دست هم

نگاه در نگاه هم

دلهایمان را به یکدیگر نزدیکتر کردیم.

به حرفهایمان می اندیشم که در گوشه ای از ذهنم نقش بسته است

و در ذهنم نجوا سر می دهد که می گوید زندگی کن

با یاد آن حرفها ، با یاد آن خاطرات و با یاد آن عشق

پس بیا و مگذار که بینمان جدایی بیاندازند

          

                                دوست دارم ((QUITERO))

نظرات 4 + ارسال نظر
زهرا چهارشنبه 1 تیر‌ماه سال 1384 ساعت 10:55 ب.ظ http://saattanhaie.blogsky.com

سلام

امید ....امید زندگی.....

خدا کنه به چیزی که میخوای برسی....فکر کنم منظورتو از این مطلب جدیدت فهمیدم....همش برمیگشت به گذشته...
درست میگم؟؟؟؟

همیشه واست دعا میکنم.....البته اگه خدا بخواد صدامو بشنوه.......

قربانت

مهدی پنج‌شنبه 2 تیر‌ماه سال 1384 ساعت 08:06 ق.ظ http://oxin.blogsky.com

سلام
من هم برات دعا می کنم که همیشه با هم باشین در کنار هم با صفا و صمیمیت زندگی کنین...که زندگی زیباست اگر در کنار هم بودنو تجربه کنیم...
به ما هم سر بزن ..کم پیدا شدی

[ بدون نام ] سه‌شنبه 28 تیر‌ماه سال 1384 ساعت 11:46 ب.ظ

سلام! وبلاگ قشنگی داری! امیدوارم موفق باشی دوست عزیز! به ما هم سری بزن خوشحال میشیم!

[ بدون نام ] سه‌شنبه 28 تیر‌ماه سال 1384 ساعت 11:47 ب.ظ http://cool-girls.blogsky.com

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد